خیانت زناشوییزناشویی و ازدواج

15 تفاوت کلیدی بین شهوت و عشق

شهوتوقتی صحبت از دوستانمان به میان می‌آید، معمولاً می‌توانیم یک مایل دورتر تشخیص دهیم که احساس آنها نسبت به کسی هوس است یا عشق. با این حال، وقتی نوبت به خودمان می‌رسد، هرگز نمی‌توانیم همه چیز را به وضوح ببینیم. ما نمی توانیم چوب درختان را ببینیم.

ضرب المثلی می گوید که عشق کور است، اما این برای شهوت نیز صادق است. ما نسبت به هر گونه نقص در موضوع محبت خود کور هستیم، اما زمانی که در شهوت زیاد هستیم، همچنین می توانیم نسبت به نشانه هایی که نشان می دهد آنچه که احساس می کنیم واقعاً واقعی نیست، کور باشیم.

عشق یک احساس عمیق محبت است که نسبت به شخص دیگری دارید. این یک جاذبه پایدار است که از سطح فراتر می رود و به وابستگی عاطفی تبدیل می شود.

از سوی دیگر، شهوت اساساً یک جاذبه فیزیکی است که به لطف هجوم هورمون ها منجر به احساس شدید میل جنسی می شود.

در حالی که شهوت می تواند رشد کند و به عشق تبدیل شود، و برخی افراد آن را مرحله اول عشق می نامند ، همیشه اینطور نیست.

اگر پروانه‌هایی دارید که دور شکم‌تان می‌چرخند و مطمئن نیستید که چیزی که آنها را تحریک می‌کند واقعاً عشق است یا فقط شیمی جنسی بدون ماده واقعی، باید راهی برای تشخیص عشق از شهوت داشته باشید.

خوب، اگر شروع عشقی است که احساس می کنید، موارد زیر اعمال می شود:

1. نمی توانید از فکر کردن به آنها دست بردارید.

درست است که شهوت می تواند با ما هم این کار را بکند. با این حال، اگر در شهوت هستید، ممکن است تمام وقت خود را صرف فکر کردن در مورد آنها کنید، اما در مورد جنبه های فیزیکی رابطه یا ویژگی های فیزیکی آنها خیال پردازی خواهید کرد.

آنهایی که عاشق هستند نیز نمی توانند طرف مقابل را از ذهن خود دور کنند، اما به احتمال زیاد در رویاپردازی در مورد چیزهای شوخ طبعی که موضوع محبتشان گفته می شود و از ذهن خود یا چیزهای مشترکشان شگفت زده می شوند.

این بدان معنا نیست که افکار آنها کاملاً خالص خواهند بود و به جنبه فیزیکی چیزها نیز فلاش بک نخواهند گرفت، اما تمرکز اصلی آنها نخواهد بود.

2. شما می خواهید به آنها باز کنید.

طبیعی است که بیشتر اوقات کمی مراقب خود باشید. هیچ کس با هر غریبه ای که ملاقات می کند کاملاً باز و آسیب پذیر زندگی نمی کند. در عوض، بسته به اینکه با چه کسی هستید، مقادیر متفاوتی از خود را آشکار می کنید – افکار، احساسات و گذشته.

عشق ما را ترغیب می کند که تا حدودی آن گارد را پایین بیاوریم و به طرف مقابل اجازه دهیم تا جنبه واقعی و خام شما را ببیند. هر چه عشق بیشتر بسازد، کمتر از گارد می افتد، تا جایی که تقریباً به طور کامل ناپدید می شود.

شما احساس می کنید که می توانید این کار را انجام دهید زیرا عشق مستلزم اعتماد زیادی است. شما اطمینان دارید که طرف مقابل از دفاع آرام شما استفاده نخواهد کرد یا از اطلاعاتی که به اشتراک می گذارید برای منافع شخصی خود استفاده نمی کند.

شهوت همان اثر را ندارد. ممکن است شما را تشویق کند که کمی بیشتر از آنچه که می خواهید با یک آشنای عمومی باز شوید – به خصوص در مورد آنچه در اتاق خواب دوست دارید – اما سطح راحتی و اعتماد لازم برای آشکار کردن افکار و احساسات درونی خود را احساس نخواهید کرد. شما خیلی جلوی خود را می گیرید تا آسیبی نبینید.

3. احساسات شما هر چه بیشتر آنها را تجربه کنید رشد می کنند.

عشق یک احساس خودتقویت کننده است که هر چه بیشتر آن را تجربه کنید قوی تر می شود. به ازای هر تعامل سرگرم کننده یا مراقبتی یا احساسی بین شما و شخص دیگری، عشقی که نسبت به آنها احساس می کنید افزایش می یابد.

این افزایش در ابتدا ثابت است. با گذشت سالها، عشق شما به قدری بزرگ است که هر تعامل فقط کمی بیشتر می شود، یا احتمالاً عشقی را که ممکن است به دلیل رضایت یا درگیری از دست داده باشد، افزایش می دهد.

اما شهوت تقریباً برعکس است. هر چه بیشتر در اعمال فیزیکی همراه با شهوت افراط کنید، هیجان آن کمتر می شود. در ابتدا این کاهش اندک است، اما پس از دهمین یا بیستمین رابطه صمیمی ، تمایلی که شما برای دیدن دوباره آنها دارید از صخره شروع می شود.

تقریباً مثل این است که شما از آنها پر شده اید و گذراندن وقت با آنها – حتی از نظر فیزیکی – جذابیت کمتری دارد.

البته، اگر عشق با فروکش کردن شهوت رشد کند، می تواند یک رابطه بدون رشته را به چیزی بسیار متعهدتر تبدیل کند.

4. می خواهید تمام شب را با صحبت بگذرانید.

دو نفر که عمیقاً در شهوت هستند به راحتی می توانند تمام شب را بیدار بمانند و از خود در جمع یکدیگر لذت ببرند، اما این گفتگوی تحریک کننده ای نیست که آنها را بیدار نگه دارد.

با این حال، دو نفر عاشق به همان اندازه که به بدن یکدیگر علاقه دارند به ذهن یکدیگر علاقه دارند. وقتی کاری جز صحبت کردن با یکدیگر انجام نمی دهند، به راحتی می توانند زمان را از دست بدهند.

آنها هرگز برای یک موضوع گفتگو گیر نمی کنند و حتی اگر در مورد همه چیز به توافق نرسند، مجذوب ذهن یکدیگر می شوند.

5. شما مشتاق برنامه ریزی از قبل هستید.

وقتی عاشق کسی هستید، ذهن شما به طور طبیعی به فکر آینده ای بالقوه با هم می رود. تصور خواهید کرد که اگر آنها شریک طولانی مدت شما شوند، زندگی چگونه به نظر می رسد.

و شما در واقع چیزهایی را برنامه ریزی خواهید کرد که هفته ها یا ماه ها در آینده باشد، زیرا به احساسات خود نسبت به آنها اطمینان دارید و می دانید که هنوز هم می خواهید آنها را در آن مرحله ببینید.

ممکن است در مورد زندگی مشترک یا رفتن به تعطیلات به عنوان یک زوج صحبت کنید. شما حتی شروع به استفاده از اصطلاحات «ما» و «ما» و «ما» می‌کنید و به جای اینکه خودتان نقشه‌های مفرد بسازید، با این ضمایر جمعی هماهنگ می‌کنید.

شهوت همان طرز فکر آینده‌نگر را به شما نمی‌دهد، به جز اینکه فکر می‌کنید چه زمانی قرار است برای ارضای نیازهایتان دست خود را به طرف مقابل بکشید. از آنجایی که در مورد آنها چندان مطمئن نیستید، هرگز از قبل متعهد به کاری نمی شوید.

6. می دانید که آنها کامل نیستند اما آنها را همانطور که هستند بپذیرید.

در ذهن منطقی ما، ما می دانیم که هیچ کس کامل نیست، اما زمانی که هورمون ها و میل ما را کور می کنند، به راحتی می توانیم این موضوع را فراموش کنیم. وقتی به دنبال کسی هوس می کنید، تصویر ایده آلی از او دارید و او را آنطور که واقعاً هستند، زگیل و همه چیز نمی بینید.

همه ما تمایل داریم زمانی که یک رابطه شروع به جوانه زدن می کند، یک نسخه ایده آل از خود ارائه دهیم. شما واقعاً زیر پوست کسی نمی روید مگر اینکه وقت بگذارید.

وقتی با کسی آشنا می‌شوید ، او مراقب خود را پایین می‌آورد و شروع به نشان دادن چهره واقعی خود می‌کند. تنها در این صورت است که می توانید آنها را همان طور که واقعا هستند بشناسید.

این می تواند یا به یک رابطه شکوفا پایان دهد، به این معنی که هرگز از مرحله شهوت عبور نمی کند، یا اینکه رشد می کند و به عشق واقعی تبدیل می شود . اگر کسی را دوست دارید، از معایب او آگاه هستید و علی‌رغم، یا شاید حتی به خاطرش، دوستش دارید.

7. شما حاضرید بیشتر از آنچه می گیرید ببخشید.

عشق سخاوتمندانه و مهربان است. این باعث می شود که فرد مایل باشد زمان و تلاش زیادی برای یک رابطه بگذارد. حتی ممکن است در نهایت بیشتر از چیزی که دریافت می کنید به طرف مقابل بدهید.

در حالی که داشتن یک رابطه متعادل که در آن هر دو نفر به طور مساوی می دهند و می گیرند، خوب است، این همیشه ممکن نیست. گاهی اوقات یکی از طرفین نیاز دارد به طرف دیگر تکیه کند، زیرا آنها در موقعیتی هستند که زمان و انرژی عاطفی زیادی از آنها می گیرد.

این اغلب موقتی است، اما روابط عاشقانه حتی زمانی که عدم تعادل تقریباً دائمی وجود داشته باشد، می تواند ادامه یابد، تا زمانی که این عدم تعادل خیلی زیاد نباشد.

اما اگر تنها کاری که انجام می دهید این است که به دنبال کسی هوس کنید و از لذت جسمانی با او لذت ببرید (یا اگر واقعاً با این شخص صمیمی نیستید، آرزوی آن لذت را دارید)، احتمالاً مایل نیستید که بیش از حد برای رسیدن به او تلاش کنید. وقتی به شما نیاز دارند کمک کنید اگر احساس می کنید که کار سخت شده است، به احتمال زیاد به جای اینکه به آنها متعهد شوید، کارها را با آنها قطع کنید.

8. آنچه را که دارید به عنوان اتحادیه می بینید.

وقتی برای یک علاقه عاشقانه احساس عشق می کنید، شروع می کنید به رابطه خود به عنوان یک اتحاد واقعی. شما دو نفر هستید که با هم می آیید، نه برای تکمیل یکدیگر، بلکه برای تبدیل شدن به چیزی بیش از مجموع اجزای خود.

شما احساس می کنید که یک زوج هستید. مانند دو نیمه از یک کل بزرگتر اما جایی که هر یک از شما در خود کامل هستید.

شما با در نظر گرفتن آنها فکر می کنید و عمل می کنید زیرا خواسته ها و نیازهای آنها به اندازه خواسته های شما در رابطه با شراکتی که دارید مهم است.

اگر فقط هوس دارید، خودتان را بیشتر شبیه کشتی‌هایی می‌دانید که در شب می‌گذرند، به غیر از زمان‌هایی که با هم هستید، تعامل زیادی با هم ندارید. شما نیازی به فکر کردن در مورد اینکه چگونه اعمالتان ممکن است بر آنها تأثیر بگذارد نمی بینید زیرا شما در قبال خودتان مسئول هستید و آنها مسئول آنها هستند، و اینطوری دوست دارید.

9. سعی می کنید مسائل را از دید آنها ببینید.

در حالی که همدلی همیشه به این معنی نیست که عشق وجود دارد، اما هرجا عشق وجود دارد ، همدلی وجود دارد. وقتی کسی را دوست دارید، سعی می‌کنید به جای او قدم بگذارید و بفهمید که چرا رفتار خاصی دارد یا درگیری‌های او چیست.

شما می خواهید آنها را درک کنید تا بتوانید به آنها کمک کنید. این همان شفقت است، جایی که عشق و همدلی به هم می رسند. وقتی می توانید چیزی را از منظر آنها ببینید، دانستن اینکه چه کاری باید انجام دهید بسیار آسان تر است.

اما شهوت یک احساس بسیار خود محور است. همه چیز به این بستگی دارد که چه لذتی می توانید از بودن با طرف مقابل ببرید. این شما را مجبور نمی کند که خود را به جای دیگران بگذارید زیرا بیش از حد مشغول فکر کردن به شلوار او هستید.

مشکلات آنها مشکلات شما نیست و شما نمی خواهید خود را با تلاش بیش از حد برای کمک به آنها نگران کنید.

10. شما می خواهید به عنوان یک شخص رشد کنید.

عاطفه عمیق و پایدار عشق کاتالیزوری است که هر دو طرف را وادار می کند که بخواهند خودشان را بهبود بخشند. آنها می خواهند افراد بهتری شوند تا بتوانند شرکای بهتری برای یکدیگر باشند.

عشق به ما الهام می‌دهد تا عیب‌های خود را ببینیم و تا جایی که می‌توانیم برای رفع آن‌ها اقدام کنیم. همچنین الهام بخش حمایت بی حد و حصر برای شریک ما در تلاش برای رشد و توسعه به عنوان یک فرد است. ما می‌خواهیم در آنجا باشیم تا به بلند کردن آنها در تلاش برای رسیدن به ارتفاعات جدید کمک کنیم.

شهوت زمانی برای رشد ندارد. رشد زمان می برد در حالی که شهوت به دنبال ارضای آنی ماهیت فیزیکی و جنسی است. شهوت به تنهایی هرگز شما را وادار نمی کند که کار سختی را که برای بهبود خود لازم است انجام دهید.

11. شما می خواهید آنها خوشحال باشند.

اینکه طرف مقابل چه احساسی دارد برای کسی که عاشق است بسیار مهم است. اگرچه خیلی درگیر بودن و تجربه هر احساسی که هر یک از شما دارید، سالم نیست، طبیعی است که شادی آنها به شادی شما کمک کند.

شما می خواهید آنها خوشحال باشند زیرا دانستن اینکه آنها خوشحال هستند برای رفاه عاطفی شما خوب است. به همین ترتیب، زمانی که آنها خوشحال نیستند، ممکن است مقداری از استرس یا غم یا اضطراب یا اندوه آنها را تحمل کنید. شما می خواهید به آنها کمک کنید تا بهبود یابند، حتی اگر می دانید که این احساسات آنهاست که خودشان در پایان روز با آن کنار بیایند.

فردی که در شهوت است چندان از وضعیت عاطفی شریک جنسی خود آزار نمی دهد. زمانی که به آنچه می‌خواهند رسیدند، آنقدر در اطراف خود باقی نمی‌مانند تا در اعماق وجود خود به نحوه عملکرد طرف مقابل توجه کنند.

12. شما می خواهید با کسانی که برای آنها مهم هستند ملاقات کنید.

همانطور که شما علاقه مند به دیدن موضوع شهوت خود خواهید بود، علاقه زیادی به ملاقات با شبکه خانواده و دوستان آنها نخواهید داشت.

با این حال، عشق به این معناست که شما می خواهید همه جوانب یک نفر را بشناسید. شما می توانید از طریق افرادی که اطراف خود را با آنها احاطه کرده اند و کسانی که آنها را در زمره دوستان خوب خود قرار می دهند، چیزهای وحشتناکی در مورد کسی بگویید. اگر همه چیز جدی شود، احتمالاً خانواده آنها بخش بزرگی از زندگی شما خواهد شد.

اگر چیزی که احساس می کنید عشق است، می خواهید با این افراد نیز رابطه برقرار کنید. شما آن را به عنوان بخش مهمی از توسعه روابط خود با شریک زندگی خود خواهید دید.

در عوض، از معرفی آنها به بهترین دوستان و خانواده خود هیجان زده و مفتخر خواهید شد و نگران هستید که آنها شریک جدید شما را تقریباً به همان اندازه که شما دوست دارید (اما به روشی متفاوت – بدیهی است!).

13. بعد از مشاجره به اطراف می چسبید.

وقتی عمیقاً به کسی اهمیت می‌دهید، می‌پذیرید که زمان‌هایی خواهد بود که واقعاً اعصاب شما را به هم می‌ریزد. و برخی از آن مواقع منجر به مشاجره می شود.

اما شما در این رابطه هستید زیرا برای داشتن این شخص در زندگی خود ارزش قائل هستید. شما می توانید دست اندازهای جاده را کنترل کنید و با اولین نشانه مشکل نمی دوید.

می‌دانید که حتی سالم‌ترین رابطه‌ها با برخی اختلافات همراه خواهد بود و این همیشه چیز بدی نیست، زیرا به شما اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر می‌دهد و مرزهایتان کجاست.

از سوی دیگر، شهوت تماماً در مورد لذت است. و هنگامی که این لذت با درگیری کاهش می یابد، شما در تلاش برای یافتن دلیلی برای ماندن در اطراف هستید. شما می‌دانید که احتمالاً می‌توانید آن لذت – یا لذت متفاوت – را در جای دیگری دریافت کنید، و بنابراین به سرعت از رابطه خارج می‌شوید.

14. در برابر احساسات خود صبور هستید.

من از شکستن آن برای شما عاشقان آن بیرون متنفرم، اما عشق در نگاه اول وجود ندارد.

البته در نگاه اول می توانید هوس را تجربه کنید. شما می توانید در نگاه اول یک جاذبه قوی را تجربه کنید که مانند یک رعد و برق با آتش بازی در سر شما هنگام بوسیدن شما احساس می شود. این می تواند به راحتی با عشق اشتباه گرفته شود، به خصوص اگر رابطه ادامه یابد.

با این حال، عشق در شکل واقعی خود چیزی نیست که بتواند فوراً ظاهر شود. برای اینکه کسی را دوست داشته باشید، باید زمان با کیفیتی را با او بگذرانید و واقعاً او را بشناسید.

15. همه چیز در علم است.

رفتارهای متفاوتی که ما هنگام تجربه میل و عشق انجام می دهیم، نتیجه آن چیزی است که در زیر سطح مغز پیچیده ما می گذرد.

یک مطالعه اخیر سعی کرده است تا به آنچه در مغز هنگام تجربه میل جنسی و عشق رخ می دهد، بپردازد. این نشان داد که اگرچه آنها بسیار به هم مرتبط هستند، اما نواحی مختلفی از بخشی از مغز به نام جسم مخطط را فعال می کنند.

منطقه مرتبط با میل با چیزهایی روشن می شود که ما فوراً از آنها لذت می بریم، مانند غذا و رابطه جنسی. با این حال، عشق به حوزه دیگری مرتبط است که درگیر فرآیند شرطی سازی است که از طریق آن شروع به ارزش گذاری برای چیزهایی می کنیم که با لذت یا پاداش مرتبط می شویم.

اگر تمایلات جنسی ما به طور مداوم با احساسات لذت بخش پاداش داده شود، عشق می تواند رشد کند. به همین دلیل است که نمی توانید فوراً عاشق شوید. همانطور که ما در حال عبور از فرآیند حرکت از شهوت به عشق هستیم، احساسات ما از ناحیه ای از جسم مخطط به ناحیه دیگر منتقل می شود.

به نظر می رسد که در یک سطح اولیه، و بدون اینکه بخواهیم خیلی افسرده کننده به نظر برسند، عشق اساساً عادتی است که زمانی که تمایلات جنسی ما پاداش می گیرد، در آن ایجاد می کنیم.

همین قسمت از مغز با اعتیاد به مواد مخدر مرتبط است. هر کسی که تا به حال کمی دیوانه عاشق شده باشد، این را درک خواهد کرد.

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x