تحلیل فیلم بازی مرکب
یا حاضرید برای رهایی از بدهی بازی کنید؟ آیا اعضای بدنت را میفروشی؟
آیا حاضرید برای رهایی از بدهی بازی کنید؟ آیا اعضای بدنت را میفروشی؟
وقتی بازیکنان قراردادی را برای رقابت در بازی Squid امضا میکنند، سه شرط وجود دارد:
(1) بازیکنان باید در بازی شرکت کنند،
(2) بازیکنان در صورت توقف رقابت در بازی، فسخ خواهند شد.
(3) و در صورت موافقت اکثریت بازیکنان می توان بازی ها را خاتمه داد.
همانطور که هم بینندگان برنامه رکوردشکن نتفلیکس Squid Game و هم بازیکنان آن یاد می گیرند، بازیکنانی که قوانین را زیر پا می گذارند یا می بازند کشته می شوند. و در حالی که ظاهراً همه بازیکنان فرصت برابر برای برنده شدن در رقابت دارند، مزایای ناعادلانه در چالش ها ظاهر می شود. Player 111 را در نظر بگیرید، پزشکی که
با نگهبانان کار می کند تا اعضای بدن بازیکنان مرده را جمع آوری کند تا به خریداران چینی بفروشد، در ازای دریافت غذای بیشتر و نکاتی در مورد بازی بعدی. بازیکن 111 و نگهبانان در نهایت به دلیل شکستن “برابری” بازی دستگیر و کشته می شوند.
در برخی از بخشهای جنوب آسیا
افراد زنده سالهاست که با فروش غیرقانونی اعضای بدن خود وامهای خود را پرداخت کردهاند.
نمایش تخیلی است، اما تنظیم یک سوال وحشتناک را ایجاد می کند – چه کسی اعضای بدن را برای رهایی از بدهی می فروشد – که این فقط شعاری نیست واقعیتی محض است. در برخی از بخشهای جنوب آسیا، افراد زنده سالهاست که با فروش غیرقانونی اعضای بدن خود وامهای خود را پرداخت کردهاند.
فیلسوف سایمون ریپون عواقب در باب فیلم بازی مرکب میگوید:
«بازار اعضای زنده اهداکننده» را آنطور که خودش گفته ، در نظر میگیرد. او بر این باور است که اگر فروش اعضای بدن قانونی می شد، ممکن است از افرادی که در فقر زندگی می کنند انتظار می رود که اعضای بدن خود را بفروشند تا بدهی های خود
را پرداخت کنند.
از آنجایی که افراد فقیر اغلب خود را بدهکار یا نیازمند پول نقد میبینند تا نیازهای اولیه خود و خانوادههایشان را برآورده کنند، بهطور پیشبینیشده در صورت فروش اعضای بدن خود با فشار اجتماعی یا قانونی برای پرداخت قبوض از طریق فروش اعضای بدنشان مواجه میشوند. ریپون توضیح داد که اگر مجاز بودند این داستان پیش میامد.
اهدا یا فروش عضو نیز یک روش ساده نیست. طبق گفته کلینیک مایو، “خطرات فوری و مرتبط با جراحی اهدای عضو شامل درد، عفونت، فتق، خونریزی، لخته شدن خون، عوارض زخم و در موارد نادر، مرگ” برای اهداکنندگان عضو زنده است.
پس چه اشکالی دارد کسی که در فقر زندگی می کند عضوی بفروشد؟
ریپون میگوید: «قابل قبول است که فکر کنیم افراد باید هر زمان که اقداماتشان از انتخابهای کاملاً مستقل و آزادانه خودشان سرچشمه میگیرد (مانند موارد اهدای عضو) ریسکهای مهمی را انجام دهند. اما، او استدلال میکند، «فشار برای فروش نه تنها بر کسانی که فقیر هستند که اعضای خود را در یک سیستم بازار بفروشند، بلکه بر بسیاری از کسانی که فقیر هستند که این کار را انجام نمیدهند نیز اعمال میشود. من معتقدم که دلیل اخلاقی کافی برای ما فراهم می کند تا اجازه فروش اعضای بدن توسط اهداکنندگان زنده را ندهیم، حتی اگر چنین فروش هایی باعث افزایش کلی عرضه اعضای بدن شود.»