زناشویی و ازدواج

چگونه خشم را کنار بگذاریم: 7 مرحله از خشم تا رها شدن

کنترل خشم

7 مرحله رهایی از خشم:

  1. خشم
  2. تلافی
  3. رنجش
  4. استعفا
  5. واقع گرایی
  6. وضوح
  7. رهایی

خشم واحد پول روزگار ماست. اینترنت و ساختار تجاری شاد آن در آن رشد می کند. شبکه‌های «اخبار» برای اعطای مشروعیت به بزرگسالانی که در کلاس‌های ابتدایی مسابقات فریاد می‌زنند وجود دارد. در سرتاسر جهان «رهبران» جعلی بر پشت اوباش مردمی که از چیزی بسیار عصبانی هستند به قدرت رسیده اند؟ هیچ چی؟ در فضای فریاد اول، هرگز فکر نکنید، تشخیص آن سخت است.

 

خشم می فروشد، خشم می چرخد، و ابزاری در دستان بسیاری شده است که ترس و وحشت همیشه برای استقبال از ما هر روز صبح، صرف نظر از آب و هوا، صرف نظر از تمایلات آفتابی خودمان، و کاملاً بی توجه به آسیب هایی که به ما وارد می کند، وجود دارد. ما

 

آسیب و خشم از کلان به خرد کاهش می یابد: وقتی به جای عشق، خشم را تمرین می کنیم، زندگی روزمره ما پر از گزنه می شود. شاید ناراحتی خود را از ناتوانی در رهایی از خروش خشم از دیگران برطرف می کنیم، یا سریعتر و بیشتر از قبل به تعاملات کوچک «نه» می گوییم. ما می بینیم که شفقت ما از بین می رود و سلامت ذهنی، جسمی و روحی ما کاهش می یابد.

ماشین آلات فرهنگ خشم اگر اجازه بدهیم ما را به مواد خام تبدیل خواهد کرد.

ما نخواهیم کرد.

زیرا اغلب اوقات خشم دروغ است. ما از دیگران عصبانی نیستیم، ما از خودمان عصبانی هستیم. سفر از خشم به رهایی از هفت مرحله می گذرد. هفت روپیه که ممکن است درجات مختلفی از زمان برای کار کردن طول بکشد – برخی ممکن است در طول راه گیر کنند.

1. خشم

مه قرمزی ناگهانی در مغز یک محرک قوی است. باعث می شود احساس کنیم که شکافتن یک کوه با دست خالی نه تنها ممکن است، بلکه حق ماست، و چند حالت روانی اعتیادآورتر از احساس استحقاق وجود دارد. ما شایسته توجه هستیم، اما کسی ما را نادیده می گیرد؟ خشم. کسی به ما توهین می کند که تنها چیزی که ما می خواستیم این بود که آرامش روز خود را ادامه دهیم؟ خشم.

حتی زمانی که خشم موجه است (مانند بی‌عدالتی‌های واقعی که دنیا را متحمل می‌شوند)، آنقدر سمی است که نمی‌توان اجازه داد آن را ادامه دهیم. باید آزاد شود تا حالت‌های مؤثرتر و مفیدتر وجود داشته باشد.

2. قصاص

پس از شروع خشم، میل به تلافی بسیار قوی است. ما احساس ظلم می کنیم و می خواهیم خطاکار را مجازات کنیم. تنبیه می تواند فیزیکی (یک دعوا)، عاطفی (توهین)، ملموس (توقیف کالا یا خدمات) یا روانی (همه موارد فوق) باشد. حالت دقیق در گرمای لحظه به اندازه این واقعیت که ما عمل می‌کنیم مهم نیست، ما «در موضع خود ایستاده‌ایم» زیرا – تا آنجا که به ما مربوط می‌شود – تخطی درک شده علیه همه چیزهایی بود که ما هستیم و دوست داریم.

این البته باعث رنجش می شود.

3. رنجش

تنبیه هرگز برای کسانی که خشمگین می شوند کافی نیست. بریدگی که به عمق دی‌ان‌ای فرد می‌رود، این خودپسندی را می‌طلبد: «چطور جرأت می‌کنی من را این‌طوری کنم!»

وقتی دوستی به امانت موعود خیانت می‌کند، رنجش حس همراهی را که منجر به ضعف فرد در باز کردن موقعیت در وهله اول می‌شد، از بین می‌برد. کینه یعنی هر “از تو متنفرم!” به یک معشوقه لوب کرد این مرهم شکارچی است که هر بار که در آینه نگاه می کند، سرزنش را به پای مجرم می اندازد منهای هر گونه نیاز به تأمل در خود .

اما کینه می سوزد مگر اینکه دائماً خشم را تغذیه کند. پس از مدتی، فرد می بیند که رنجش از کسی برای یک موقعیت ناخوشایند بسیار کمتر از تجزیه و تحلیل واقعی از چگونگی به وجود آمدن موقعیت در وهله اول مفید است.

که ما را به سمت استعفا می کشاند.

4. استعفا

اتفاق افتاد. شاید عمدی بوده شاید ناخواسته بوده ممکن است نشان دهنده مسائل عمیق تر باشد. ممکنه سیستمیک باشه هر چه هست آیا خشم فایده ای دارد یا مثل سم ضرب المثلی است که در حال خوردن زهر به امید مرگ دیگری است؟

استعفا حالتی است که در آن تصمیمات شروع به شکل گیری می کنند. خشم و عصبانیت ممکن است ما را به اینجا کشانده باشد، اما کناره گیری ما را آنقدر کند می کند که بتوانیم چشم انداز اطراف خود را ببینیم، نه صرفاً دید تونلی که قبلاً از آن لذت می بردیم. جنگل های علت و معلول. دریاچه های قصد. بزرگراه ها و راه های فرعی پر از پشتوانه های روانی.

 

استعفا می پرسد: می خواهی چه کار کنی؟ بسیاری از ما واقعاً نمی خواهیم به خشم معتاد شویم. خشم ممکن است ما را به سرعت شروع کند، اما ما به سرعت متوجه می‌شویم که این کار را با زالو گرفتن از دیگر سیستم‌های حیاتی‌مان، سیستم‌هایی مانند شفقت، عقل، تأمل در خود، صداقت و حتی ذخایر بخشش‌مان انجام می‌دهد ، و بنابراین به خودمان اجازه می‌دهیم (1) ) از تجربه یاد بگیریم، (2) شرایط خود را تغییر دهیم تا از بروز مجدد تا جایی که می توانیم جلوگیری کنیم، و (3) رشد کنیم. اگر خشم هر نوع بذری را بکارد، باید بذری باشد که اجازه رشد فردی و اجتماعی را بدهد، در غیر این صورت صرفاً در خدمت چرخه های اعتیاد است.

5. واقع گرایی

اینجاست که متوجه می‌شویم شاید اصلاً جدی نبود. یا اینکه می شد همه چیز را بهتر مدیریت کرد. یا حتی اینکه عصبانیت ما کاملا جعلی بود. دلایل به درون می خزند. ما بر سر فرزندمان فریاد زدیم نه به این دلیل که او در آزمون دیگری مردود شد، بلکه به این دلیل که روز کاری به خصوص جهنمی بود (نمونه ای از جابجایی ). از مواضع سیاسی نفرت‌انگیز حمایت می‌کردیم، زیرا هر روز صبح تحمل گناه شریک جرم بسیار زیاد است. ما می‌خواستیم به کسی حمله کنیم، زیرا احساس نمی‌کردیم روی هیچ چیز کنترل داشته باشیم، حتی چیزهایی که می‌دانیم درست نیستند اما همیشه اتفاق می‌افتند. احساس تنهایی می کنیم، خیلی درمانده می شویم… در زندگی عاشقانه، خانواده، شغل، اجتماع، وظایف، سفرهای درونی… و خشم عمیقاً از این حس انزوا تغذیه می کند.

و این درد دارد. این خیلی درد دارد.

اما ما می توانیم این درد را متوقف کنیم.

6. قطعنامه

خشم اغلب مظهر نارضایتی از خود است. ما این موضوع را با پذیرفتن این شعار حل می کنیم که همه چیز تغییر می کند، و اینکه ما نیز باید خودمان را تغییر دهیم – یک تصور رهایی بخش، زیرا ما را از محفظه ایستا گناه رها می کند و به ما اجازه می دهد، اگر به اندازه کافی خوش شانس باشیم، بار دیگر جهان را ببینیم. اما بدون فیلتر مه قرمز.

7. رها کنید

فرو رفتن نهایی یک سنگ در آب پس از پرش روی حوض همیشه لذت بخش است، اما آیا واقعاً می دانیم چرا؟ بازگشت به جریان، شاید؟ خشم چنین است: ما را با سر در سطح یک موضوع، شخص یا رویداد پرتاب می‌کند، و ما را در حال پریدن، جهش، جهش تماشا می‌کند – اما این ما هستیم که در نهایت باید لذت و لطف دوباره تبدیل شدن به بخشی را داشته باشیم. از جریان، عامل تغییر به جای شریک آسیب.

 

تسلیم شدن در برابر رهایی، بازدمی رهایی بخش در برابر شیوه های ناخودآگاهی است که در پاسخ به دنیا نفس خود را حبس می کنیم. این لزوماً پذیرش نیست، زیرا چیزهایی در جهان هستند که سزاوار خشم ما به عنوان سوختی برای حذف آنها هستند تا اینکه آنها را به عنوان وضعیت موجود بپذیریم.

با این حال، اگر تکان‌های آدرنالین خشم را رها نکنیم، شروع به فکر می‌کنیم که برای ایجاد تغییر به خشم نیاز داریم و تمایلی به رها کردن خشم نداریم، اما دوزهای طولانی خشم بینایی تونلی بدخیم ایجاد می‌کند. یک پاسخ پرشور می تواند انگیزه بزرگی باشد، اما، در نهایت، باید با این واقعیت که این جهان باید بین همه ما به اشتراک گذاشته شود، تعدیل شود.

هرکسی می تواند عصبانی شود – این کار آسانی است، اما عصبانی شدن با شخص مناسب و به میزان مناسب و در زمان مناسب و برای هدف درست و به روش صحیح – این در اختیار همه نیست و آسان نیست. – ارسطو

هنوز مطمئن نیستید که با عصبانیتی که احساس می کنید چه کاری انجام دهید؟ آیا می خواهید آن را برای همیشه رها کنید؟ صحبت کردن با یک نفر واقعا می تواند به شما کمک کند تا این مشکل را حل کنید. این یک راه عالی برای خارج کردن افکار و احساسات خود از ذهن شما است تا بتوانید از طریق آنها کار کنید.

یک درمانگر اغلب بهترین فردی است که می توانید با او صحبت کنید. چرا؟ زیرا آنها برای کمک به افراد در موقعیت هایی مانند شما آموزش دیده اند. آنها می توانند شما را راهنمایی کنند و به شما کمک کنند تا وقایع را یکنواخت تر پردازش کنید تا در وهله اول خیلی عصبانی نشوید.

در حالی که ممکن است خودتان سعی کنید این مشکل را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که خودیاری بتواند به آن رسیدگی کند. و اگر روی رفاه روانی، روابط یا زندگی شما به طور کلی تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود.

بسیاری از مردم سعی می‌کنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی‌کنند. اگر در شرایط شما امکان پذیر است، درمان 100% بهترین راه پیش رو است.

درمان آنلاین در واقع گزینه خوبی برای بسیاری از افراد است. این راحت تر از درمان حضوری است و در بسیاری از موارد مقرون به صرفه تر است. و به همان سطح از متخصصان واجد شرایط و با تجربه دسترسی خواهید داشت.

فقط با جستجو و خواندن این مقاله اولین قدم را برداشته اید. بدترین کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید هیچ کاری نیست. بهترین کار این است که با یک درمانگر صحبت کنید. بهترین کار بعدی این است که هر آنچه در این مقاله آموخته اید را خودتان پیاده سازی کنید. انتخاب باشماست.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید:

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x