خیانت زناشوییزناشویی و ازدواج

اگر در یک رابطه هستید اما نسبت به شخص دیگری احساس دارید، این کار را انجام دهید

ترک رابطه

شما در یک رابطه هستید. شاید طولانی مدت.

و با این حال، اخیراً شخص دیگری در ذهن شما بوده است.

نسبت به کسی که شریک زندگی شما نیست احساساتی در شما ایجاد شده است.

و شما در تلاش هستید تا بفهمید در مورد آن چه کاری باید انجام دهید.

به احتمال زیاد احساسات شما به خودی خود رشد کرده و شما را غافلگیر کرده است.

من فرض می‌کنم که شما عمداً به دنبال کسی جدید نبودید. اگر این کار را کردید، آن یک کتری ماهی کاملا متفاوت است.

شاید رابطه شما به طرز شگفت انگیزی پیش می رود، یا شاید از یک مشکل سخت عبور کرده است…

در هر صورت، شما خود را در موقعیت دشواری یافته‌اید و احتمالاً با سؤالات زیادی که در ذهنتان می‌گذرد، کمی گیج شده‌اید.

این احساسات چه معنایی برای رابطه شما دارد؟

آیا ممکن است که در یک زمان نسبت به دو نفر احساسات داشته باشید؟

چرا ممکن است این احساس را داشته باشید؟

و در مورد آن چه باید کرد؟

این یک موقعیت بسیار گیج کننده است، بنابراین اجازه دهید آن را به مراحل تقسیم کنیم.

در مرحله اول، شما فرصتی خواهید داشت که احساسات خود را کشف کنید.

سپس، عمیق‌تر کاوش می‌کنیم و به این فکر می‌کنیم که این احساسات از کجا می‌آیند.

و در آخر، ما به این فکر خواهیم کرد که این احساسات ممکن است برای رابطه شما چه معنایی داشته باشد و چگونه باید از اینجا به سمت جلو حرکت کنید.

مرحله اول: بررسی احساسات

فهرست مقاله

بنابراین، می دانید که این شخص چیزی را در شما ایجاد کرده است. اما، اگر در یک رابطه هستید، احتمالاً به جای اینکه با آنها روبرو شوید و آنها را بررسی کنید، این احساسات را پنهان می کنید.

هر چند ممکن است سخت باشد، زمان آن رسیده که احساسات خود را باز کنید.

آنها را از جعبه ای که در آن پنهان کرده اید بیرون بیاورید و در نظر بگیرید که ماهیت این احساسات واقعاً چیست.

سوالاتی از قبیل:

– آیا این یک کشش صرفاً جنسی است؟

– آیا نسبت به این شخص هوس دارید؟

– آیا هوس تماس فیزیکی با آنها دارید؟

– آیا این شخصیت آنهاست که شما را جذب می کند؟

– آیا از همراهی آنها لذت می برید؟

– آیا شما را می خندانند؟

– آیا می خواهید با آنها وقت بگذرانید؟

– آیا می خواهید نظر آنها را در مورد چیزها بدانید؟

– اگر کاملاً صادق باشید، آیا هرگز می توانید خود را در یک رابطه پایدار با این شخص ببینید؟

مرحله دوم: درک علت اصلی احساسات.

درست است، پس اکنون مدتی را صرف فهمیدن ماهیت احساسات خود نسبت به این شخص کرده اید، وقت آن است که به این فکر کنید که آنها از کجا آمده اند.

سه حوزه اصلی وجود دارد که باید در نظر بگیرید: آیا آنها نتیجه خود شخص هستند، آیا آنها نتیجه رابطه ای هستند که در حال حاضر در آن هستید یا همه آنها به خاطر اتفاقی هستند که با شما در حال رخ دادن است، و هیچ ربطی به این موضوع ندارند. شخص یا شریک زندگی شما اصلا؟

بیایید اینها را دقیق تر بررسی کنیم.

1. شما آنها را برای آنها دوست دارید.

شاید رابطه شما واقعاً خوب پیش می رود. شما با شریک زندگی خود خوشحال و راضی هستید و واقعاً می خواهید زندگی خود را با او بسازید.

در این مورد، اگر فردی را ملاقات کرده اید که به او علاقه دارید، ممکن است کاملاً به ارتباط شما با آن فرد خاص باشد.

همیشه لازم نیست به دنبال علل زمینه ای باشید. ممکن است به سادگی پذیرفتن این موضوع باشد که شما به همان شکلی که هستند جذب آنها شده اید.

با دقت در نظر بگیرید که آیا واقعاً اینطور است یا خیر. اگر فکر می کنید اینطور است، آیا می توانید انگشت خود را روی چیزهایی که آنها را بسیار خاص می کند بگذارید؟

چرا آنها، به ویژه، که توجه شما را جلب کرده است؟

ممکن است نتوانید آن را با کلمات بیان کنید، اما باید بتوانید بفهمید که آیا آنها واقعا چیز خاصی هستند یا خیر.

2. رابطه شما در حال عبور از یک وصله سخت است.

البته، گاهی اوقات دلایل زمینه‌ای به شکل مسائل مربوط به رابطه‌ای که در آن هستید وجود دارد.

احساساتی که شما نسبت به شخص دیگری در خود ایجاد کرده اید ممکن است ارتباط زیادی با شخصی که آنها را نسبت به او دارید نداشته باشد، بلکه به آنچه در رابطه ای که در آن هستید ربط دارد.

شاید شما هوس محبت فیزیکی دارید.

ممکنه شما هوس صمیمیت عاطفی دارید.

شاید شما احساس می کنید مورد غفلت قرار گرفته اید، مورد بی مهری قرار گرفته اید، مورد سوء تفاهم قرار گرفته اید، و شروع کرده اید در جایی دیگر به دنبال کسی باشید که ممکن است چیزهایی را به شما بدهد که شریک زندگی تان نمی دهد.

وقتی کسی چنین احساسی دارد، شروع تجربه احساسات عاشقانه نسبت به شخص دیگری می تواند نسبتاً آسان باشد.

این احساسات لزوماً به دلیل خاص بودن آن شخص نیست، بلکه فقط به این دلیل است که شما به دنبال کسی، هر کسی هستید که به او بچسبید.

در مواردی از این دست، باید تمرکز را از فردی که نسبت به او احساس کرده اید بردارید و آن را به رابطه خود تغییر دهید.

3. چیزهایی دارید که باید روی آنها کار کنید.

اگر به دنبال جای دیگری هستید، همیشه تصور نکنید که مشکل این رابطه ای است که در آن قرار دارید.

ممکن است مشکلات شخصی داشته باشید که به این معنی است که برای شما دشوار است که در یک رابطه باشید و حتی ممکن است سعی در خرابکاری خود داشته باشید.

شاید با تعهد یا صمیمیت مشکل دارید.

شاید شما از یک شریک انتظار زیادی دارید و زمانی که شریک زندگی شما قادر به برآورده کردن انتظارات غیر واقعی شما نیست، شروع به جستجوی جای دیگری می کنید.

کمی وقت بگذارید و در نظر بگیرید که آیا ممکن است چیزی در شما وجود داشته باشد که باید روی آن کار کنید و منجر به ایجاد این احساسات شده است.

مرحله سوم: حرکت رو به جلو.

مطمئنم نیازی نیست به شما بگویم که این وضعیت پایدار نیست.

به هر حال، اگر در حال خواندن این مقاله هستید، احتمالاً احساساتی که تجربه می کنید کمی بیشتر از یک تخیل گذرا هستند.

بنابراین، زمان آن رسیده است که در نظر بگیرید که چگونه می خواهید از این وضعیت حرکت کنید.

اگر تصمیم دارید احساسات خود را دنبال کنید.

ممکن است تصمیم بگیرید که احساسات شما نسبت به این شخص واقعی است.

لازم نیست این را به شما بگویم، اما تا زمانی که هنوز در یک رابطه هستید، نمی توانید کاری برای این احساسات انجام دهید.

ممکن است وسوسه انگیز باشد که قبل از جدایی از شریک زندگی خود به دنبال تاییدی از طرف مورد علاقه خود باشید که آنها متقابلاً با همسرتان جدا شوید، اما این برای هیچکس منصفانه نیست.

قبل از اینکه تصمیم بگیرید روی شخص موردعلاقه خود حرکت کنید، باید به رابطه ای که در حال حاضر در آن هستید پایان دهید، کاملاً آگاه باشید که این شخص ممکن است شما را رد کند.

با انجام این کار، متوجه می شوید که احساسات شما نسبت به این شخص به اندازه کافی قوی است که رابطه شما را از بین ببرد.

ممکن است این شروع یک چیز فوق العاده باشد، اما باید آگاه باشید که درد دل زیادی در آن وجود خواهد داشت.

اگر تصمیم دارید با شریک زندگی خود بمانید.

از سوی دیگر، ممکن است تصمیم بگیرید که آنچه با شریک زندگی خود دارید خاص است و می خواهید با او بمانید.

در این صورت، باید زیر احساسات خود نسبت به این شخص خط بکشید.

این تصمیم شماست که آیا احساس می کنید باید در مورد احساساتی که داشته اید به همسرتان بگویید یا نه.

برای هر دو روش بحث وجود دارد، اما در نهایت به عهده شماست، مشروط بر اینکه هیچ اتفاقی بین شما و شخصی که نسبت به آن احساس دارید، رخ نداده باشد.

اگر اتفاقی افتاده است، باید با شریک زندگی خود در مورد آن صادق باشید.

اما اگر فقط احساسات شما بوده است، و نه چیزی بیشتر، می توانید تصمیم بگیرید که به شریک زندگی خود بگویید یا نه.

اگر فکر می کنید که آنها نتیجه مسائلی در رابطه شما بوده اند، پس احتمالاً شریک زندگی شما باید بداند که شما چه فکری می کرده اید و چه احساسی داشته اید تا بتوانید آگاهانه تصمیم بگیرید که روی آن مسائل کار کنید و به سمت جلو حرکت کنید. با یکدیگر.

مطمئن شوید که زمان مناسبی را برای انجام آن مکالمه انتخاب کرده اید، زمانی که هر دوی شما سیر، استراحت و هوشیاری خوبی دارید.

اساساً وجدان شما همیشه به شما اطلاع می دهد که آیا این مکالمه ای است که باید انجام شود یا خیر.

اگر متوجه شده اید که این نتیجه برخی از مسائل شخصی اساسی است، باید گام های فعالی برای کار بر روی آنها بردارید تا این گونه موارد دیگر تکرار نشود.

در هر صورت، در یک دنیای ایده آل، دیگر ارتباط خود را با فردی که به او احساس می کردید، متوقف خواهید کرد.

دور از چشم، دور از ذهن.

به هر حال، اگر در مورد پیشبرد رابطه خود جدی هستید، تماس با این شخص می تواند کار را دشوار کند.

اما، البته، ما در یک دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین ممکن است کسی باشد که نتوانید از آن فرار کنید. شاید کسی که به دلایلی با او کار می کنید یا زیاد می بینید.

در این صورت، باید قدرت ذهنی داشته باشید تا بتوانید احساسات خود را کنار بگذارید.

هنوز هم می توانید مدت زمانی را که صرف تعامل با آنها می کنید به حداقل برسانید و ماهیت آن تعاملات را کنترل کنید.

هیچ پاسخ درستی وجود ندارد

اگر در چنین موقعیتی قرار گرفته اید، نکته کلیدی این است که با خودتان صادق باشید و مطمئن شوید که هر کاری که می توانید انجام می دهید تا مطمئن شوید که کسی (بیشتر از حد لازم) آسیب نبیند.

گذر از موقعیت‌هایی مانند این دشوار است، اما تا زمانی که صادق، با ملاحظه باشید و اجازه ندهید قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه معنایی دارند، تحت تأثیر احساسات خود قرار بگیرید، بهترین اقدام باید به زودی انجام شود. روشن

هنوز مطمئن نیستید که در مورد احساسات خود نسبت به این شخص دیگر چه کنید؟ قرار گرفتن در آن موقعیت آسانی نیست، و اگر کسی را نداشته باشید که در مورد آن صحبت کنید، ممکن است دشوارتر شود. صحبت کردن با کسی راهی عالی برای دور کردن افکار و نگرانی هایتان است تا بتوانید از پس آنها برآیید.

ما واقعاً توصیه می کنیم که به جای یک دوست یا یکی از اعضای خانواده با یک متخصص روابط با تجربه صحبت کنید. چرا؟ زیرا آنها برای کمک به افراد در موقعیت هایی مانند شما آموزش دیده اند. آن‌ها می‌توانند گوش‌هایی برای گوش دادن به شما و صدایی برای ارائه توصیه‌های سنجیده برای کمک به شما برای رسیدن به بهترین نتیجه، هر چه که باشد، باشند.

در حالی که می توانید

خودتان سعی کنید این وضعیت را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که بتوانید به راحتی آن را به تنهایی حل کنید. و اگر بر روابط و رفاه روانی شما تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود.

بسیاری از مردم سعی می کنند مشکلاتی را حل کنند و تمام تلاش خود را برای حل مشکلاتی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی کنند. اگر در شرایط شما امکان پذیر است، صحبت با یک متخصص روابط 100٪ بهترین راه برای پیشرفت است.

فقط با جستجو و خواندن این مقاله اولین قدم را برداشته اید. بدترین کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید هیچ کاری نیست. بهترین کار این است که با یک درمانگر صحبت کنید. بهترین کار بعدی این است که هر آنچه در این مقاله آموخته اید را خودتان پیاده سازی کنید. انتخاب باشماست.

سوالات متداول (سؤالات متداول)

آیا داشتن احساسات نسبت به دیگری طبیعی است؟

احساسات چیزهای پیچیده ای هستند. روابط انسانی از هر نوع تا حد زیادی بر اساس احساس ما نسبت به شخص مقابل است. این احساسات می توانند افلاطونی یا عاشقانه یا حتی جنسی باشند.

احساسات به راحتی قابل کنترل نیستند. آنها از تجربیات ما و افکار ما در مورد آن تجربیات شکل می گیرند. برای فردی که در حال حاضر در یک رابطه شاد است، وابستگی عاطفی به شخص دیگری ایجاد می کند.

این ممکن است به این دلیل اتفاق بیفتد که آنها زمان زیادی را با آن شخص می گذرانند یا از نظر جسمی جذب آن شخص می شوند. حتی ممکن است این اتفاق بیفتد زیرا آنها زمان زیادی را در ذهن خود می گذرانند و در مورد اینکه بودن با آن شخص می تواند چگونه باشد خیال پردازی می کنند.

آیا داشتن این احساسات اشتباه است؟

داشتن احساسات از هر نوعی، هرگز موضوع درست یا نادرستی نیست. آنها احساسات شما هستند و این تنها چیزی است که می توان در مورد آنها گفت.

مهم این است که آیا و چگونه با آن احساسات عمل می کنید. این اشتباه است که با معاشقه کردن با طرف مقابل به آن احساسات عمل کنید زیرا در این صورت درگیر یک رابطه عاطفی هستید.

و انجام هر نوع رفتار فیزیکی عمیقاً صمیمی با طرف مقابل قطعاً اشتباه است. در آغوش گرفتن کوتاه یک چیز است اگر آنها دوست هستند، اما دست گرفتن، بوسیدن و هر شکلی از صمیمیت جنسی اشتباه است. هیچ راهی جز تقلب برای آن وجود ندارد.

اگر فکر کنم نسبت به شخص دیگری غیر از شریک زندگیم احساس دارم چه باید بکنم؟

اولین کاری که می توانید انجام دهید این است که ارتباط خود را با طرف مقابل محدود کنید. این برای ارتباطات دیجیتال و همچنین برخوردهای فیزیکی صدق می کند.

اگر مجبور به دیدن آنها برای کار هستید یا آنها دوست شما هستند، باید سعی کنید در صورت امکان از تنها ماندن با آنها خودداری کنید. این باعث کاهش بیشتر احساسات شما می شود.

اگر مجبور نیستید با آنها در تماس باشید، نباشید. هرچه فضای بیشتری بین خود و آنها قرار دهید، شدت احساسات شما کمتر خواهد شد تا زمانی که در نهایت شروع به محو شدن کنند.

اگر دوستی دارید که عاشق او شده اید، شاید بهتر باشد که او را از احساسات خود آگاه کنید و صادق باشید که چرا برای مدتی نمی توانید آنها را ببینید. این نباید به معنای پایان دوستی شما باشد، اما به شما زمان می دهد تا ارتباط عاطفی خود را با آنها دوباره متعادل کنید. اگر دوست خوبی باشند، می فهمند.

آیا می توان همزمان دو نفر را دوست داشت؟

برخی از مردم می گویند که عشق تنها زمانی صادق است که تنها برای یک نفر باشد. دیگران می گویند که می توانید احساسات عاشقانه عاشقانه برای چندین نفر را همزمان داشته باشید. در اینجا هیچ پاسخ واحدی وجود ندارد.

سوال واقعی این است که آیا آنچه شما نسبت به این شخص دیگر احساس می کنید عشق است یا چیز دیگری. ممکن است شهوت یا شیفتگی یا ایده آل سازی یا حالتی دیگر از احساسات شدید باشد.

حتی اگر عشق باشد، انواع مختلفی از عشق وجود دارد که ممکن است احساس کنید. ممکن است عشقی را که نسبت به یک دوست عالی دارید با عشقی که ممکن است به یک شریک عاشقانه احساس کنید اشتباه بگیرید. آنها برخی از ویژگی های مشابه را دارند. این می تواند فوق العاده گیج کننده باشد، به خصوص زمانی که دوست یکی از اعضای جنسیتی باشد که شما به آن علاقه دارید.

عشقی که نسبت به شریک زندگی تان احساس می کنید ممکن است به چیزی شبیه به سطح عمیقی از راحتی تبدیل شده باشد که به موجب آن می توانید کاملاً خودتان در اطراف او باشید. عشقی که به این شخص دیگر احساس می‌کنید ممکن است جرقه‌ای از اشتیاق باشد که در نهایت بدون نیاز به انجام کاری، خود را از بین می‌برد.

چگونه از فکر کردن به طرف مقابل دست بردارم؟

ذهن شما در هر زمان فقط می تواند روی یک چیز متمرکز شود، بنابراین بهترین راه برای متوقف کردن فکر کردن به کسی این است که به چیز دیگری فکر کنید. برای سرعت بخشیدن به این روند، می توانید این را به شریک فعلی خود تبدیل کنید. اگر به جای این شخص به شریک زندگی خود فکر کنید، جهت احساسات خود را تغییر خواهید داد. فقط مطمئن باشید که افکاری که برای شریک زندگی خود دارید مثبت هستند.

متناوباً، به کار فکر کنید یا در یک سرگرمی غوطه ور شوید. یا چیز جدیدی یاد بگیرید. هر کاری می توانید انجام دهید تا ذهن خود را مشغول نگه دارید و افکار شما نتوانند به سمت این شخص متمایل شوند.

اگر بتوانید دیدن یا ارتباط با این شخص را متوقف کنید، این به شما کمک می کند افکارتان را در جای دیگری نگه دارید. دور از چشم، دور از ذهن. فقط انتظار نداشته باشید که افکارتان یک شبه ناگهان متوقف شوند. با خودتان صبور باشید و اگر اشتباه کردید و دوباره شروع به فکر کردن به طرف مقابل کردید، خودتان را سرزنش نکنید. تمرکز خود را به چیز دیگری برگردانید و ادامه دهید تا زمانی که آن افکار ناخواسته کم و زیاد شوند.

عشق قدیمی ام را انتخاب کنم یا عشق جدیدم؟

اینکه آیا تصمیم می گیرید با شریک فعلی خود بمانید یا سعی می کنید رابطه جدیدی با این شخص دیگر ایجاد کنید، کاملاً به شما بستگی دارد. هیچ کس نمی تواند به شما بگوید که برای هر یک از آنها چه احساسی دارید یا ندارید.

به حرف دلت گوش کن اما در تصمیم گیری عجله نکن. این می تواند وسوسه انگیز باشد که فکر کنید احساسات جدید و هیجان انگیزی که نسبت به شخص دیگری دارید، نشانه این است که باید آنها را انتخاب کنید، اما این احساسات برای همیشه دوام نمی آورند. و فقط به این دلیل که احساساتی که نسبت به شریک زندگی تان دارید مثل سابق نیست، به این معنی نیست که شما عمیقاً به آنها اهمیت نمی دهید و می خواهید برای همیشه آنها را در زندگی خود داشته باشید.

اگر رابطه شما در زمینی سنگلاخ است، تصمیم بگیرید که آیا این مسائل قابل حل هستند یا خیر. تصور نکنید که آنها نمی توانند و تصمیم می گیرند به آغوش این شخص دیگر بدوزند، فقط به این دلیل که احساس می کند این گزینه آسان تر است. ممکن است طرف مقابل احساسات شما را جبران نکند، یا واقعیت های رابطه با او ممکن است مطابق با خیالات شما نباشد. یا ممکن است مسائل شخصی را با خود حمل کنید که منجر به مشکلات مشابه در رابطه فعلی شما شود.

اگر فقط از نظر جسمی جذب طرف مقابلم شده، اما نمی خواهم با او باشم، چه باید بکنم؟

اگر احساسات شما کاملاً فیزیکی است، باز هم باید مراقب باشید. ممکن است دوست نداشته باشید شریک زندگی خود را به خاطر این شخص ترک کنید، اما این واقعیت که جذب او شده اید ممکن است در مرحله ای منجر به وسوسه شود.

فاصله انداختن بین شما و آنها ایده خوبی است تا آن وسوسه ها را از بین ببرید. همچنین می توانید سعی کنید جنبه هایی از ظاهر فیزیکی آنها را که دوست ندارید پیدا کنید تا با جذابیتی که برای آنها دارید مقابله کنید. آیا آنها ابروهای بدی دارند؟  پاهای آنها به طور غیر طبیعی بزرگ است؟ آیا آنها بیش از حد به میل شما آرایش می کنند؟

در طول رابطه جنسی با شریک زندگی خود یا هر زمان دیگری که متوجه شدید تحریک می شوید به آنها فکر نکنید. آخرین کاری که می خواهید انجام دهید این است که با تحریک ارتباطات جدید در مغز خود در اطراف آنها و رابطه جنسی، جذابیت قوی تری برای آنها ایجاد کنید.

به غیر از این، اگر می دانید که هرگز بر اساس جذابیت خود به آنها عمل نمی کنید، اصلاً لازم نیست کاری انجام دهید. اشکالی ندارد که از نظر جسمی به افراد دیگری غیر از شریک زندگی خود جذب شوید.

من از رابطه ام خوشحالم. چرا من نسبت به شخص دیگری احساس می کنم؟

شاد بودن با شریک زندگی خود و اطراف آن، امکان شاد بودن با دیگران و اطرافیانتان را از بین نمی برد. ممکن است بگویید که نسبت به دوستان خود “احساساتی” دارید، اما احتمالاً این کار را نمی کنید زیرا آنها را به عنوان دوستان طبقه بندی می کنید.

احساسات شما نسبت به شخص دیگری ممکن است واقعاً شبیه احساساتی باشد که نسبت به دوستان خود دارید، اما از آنجایی که از نظر فیزیکی نیز جذب آنها می شوید، ممکن است آن را به گونه ای متفاوت ببینید.

شما می توانید همزمان دو یا چند نفر را دوست داشته باشید حتی اگر یکی از آن افراد فردی باشد که کاملاً به او متعهد هستید. هیچ محدودیتی در میزان عشقی که یک فرد می تواند بدهد وجود ندارد و ممکن است بخشی از آن عشق به شخص دیگری غیر از شریک زندگی شما باشد.

اگر بخواهم احساساتم را نسبت به طرف مقابل دنبال کنم، آیا باید به شریک فعلی خود بگویم که چرا از او جدا می شوم؟

اگر تصمیم گرفته اید به رابطه فعلی خود پایان دهید تا ببینید آیا احساسات شما نسبت به شخص دیگری متقابل است یا خیر، با یک دوراهی مواجه می شوید. می توانید احساسات خود را به همسرتان بگویید و از آن به عنوان دلیل خوبی برای جدایی از او استفاده کنید. یا نتوانستید.

هیچ جواب درست و غلطی وجود ندارد. اگر احساسات شما نسبت به شخص دیگری دلیل اصلی این است که دیگر نمی خواهید با شریک زندگی خود در ارتباط باشید، ممکن است مجبور شوید گلوله را گاز بگیرید و به او بگویید. این یک عمل محبت آمیز است که به جای اینکه او را گیج و سردرگم کنید و ندانید چه اتفاقی افتاده است، برای شریک زندگی خود یک نوع بسته را ایجاد کنید.

از سوی دیگر، اگر احساسات شما صرفاً اوج بسیاری از مشکلات دیگر رابطه هستند، اصلاً لازم نیست آنها را مطرح کنید. احتمالاً از قبل دلیل کافی برای پایان دادن به کارها دارید.

آیا نمی توانم هر دوی آنها را داشته باشم؟

در یک رابطه تک همسری، شما هر بار فقط به یک نفر متعهد می شوید. اگر این نوع رابطه ای است که وارد شده اید، نمی توانید هم عشق فعلی و هم عشق جدید خود را داشته باشید – این یک تقلب است.

اگر موافقت کردید که با شریک زندگی خود رابطه ای باز داشته باشید و احساسات خود را نسبت به شخص دیگری افزایش دهید، بسته به قوانینی که برای رابطه خود تعیین می کنید، ممکن است بتوانید هر دوی آنها را داشته باشید. این قوانین ممکن است گروه دوستی یا روابط عاطفی یکدیگر را حذف کند (یعنی رابطه جنسی خارج از رابطه خوب است، اما عشق نه).

آیا احساسات من به این معنی است که من حاضرم به شریک زندگیم خیانت کنم؟

داشتن احساسات نسبت به شخص دیگری با تصمیم به عمل کردن بر اساس آن احساسات بسیار متفاوت است. کاملاً ممکن است که احساسات خود را کاملاً در ذهن خود نگه دارید و هرگز کاری در مورد آنها انجام ندهید.

حتی اگر در مورد یک برخورد جنسی با این شخص دیگر خیال پردازی می کنید، به این معنی نیست که اگر فرصتی در زندگی واقعی ایجاد شود، هرگز قادر به ادامه آن خواهید بود. اخلاق و ارزش های شما ممکن است قبل از عبور از آن خط قرمز، وسوسه شما را متوقف کند.

به خاطر احساسات و افکاری که دارید خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، حتی اگر آنها احساس اشتباهی نسبت به شما داشته باشند. روی برخورد با آنها به هر طریقی کار کنید، اما خودتان را به خاطر چیزی که فقط در ذهن شما اتفاق می افتد تنبیه نکنید.

رابطه فعلی من اولین رابطه من است و این یک چیز طولانی مدت است. آیا تنها با تجربه یک عشق در زندگی ام از دست می دهم؟

برای همیشه بودن با اولین عشقت برای خیلی ها یک افسانه است. اما حتی اگر در رابطه خود خوشحال هستید، طبیعی است که تعجب کنید که ارتباط عاطفی و فیزیکی با شخص دیگری چگونه می تواند باشد.

این بدان معنا نیست که شما چیزی را از دست می دهید. اگر رابطه شما شاد، سالم و رضایت بخش باشد، هیچ رابطه دیگری بیش از آنچه که دارید به شما نمی دهد. این احتمال وجود دارد که شما به اندازه کافی خوش شانس بوده باشید که با فردی که در اولین تلاش فوق العاده با او سازگار هستید ملاقات کنید. غیر از این فکر نکنید و فکر نکنید که چمن در جای دیگری غیر از جایی که الان هستید سبزتر است.

به هر حال تعجب کنید، اما اگر برای شریک فعلی و رابطه فعلی خود ارزش قائل هستید، به هیچ کاری عمل نکنید.

تفاوت بین داشتن احساسات و دوست داشتن چیست؟

ایجاد احساسات برای کسی به این معنی است که او را از نظر یک رابطه کاملاً سازگار می بینید. شما نسبت به آنها احساس دارید زیرا می توانید خود را در کنار آنها ببینید. شما آنها را به خوبی می شناسید و آنچه را که می بینید دوست دارید.

از سوی دیگر، لهو، یک جاذبه گذرا است که بیش از هر چیز دیگری بر اساس چیزهای سطحی است. له شدن اغلب زمانی اتفاق می افتد که شما واقعاً کسی را که در حال له کردن او هستید نمی شناسید. شاید شما آنها را از دور در کلاس خود یا در اطراف شهر ببینید، اما زیاد با آنها صحبت نکرده اید یا اصلاً با آنها آشنا نشده اید. اگر وقت بگذارید و آنها را بشناسید، می توانند به احساسات تبدیل شوند، اما اغلب آنها به سادگی به عنوان له کردن باقی می مانند.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید:

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x