درباره انقلاب فرانسه | چرا انقلاب فرانسه اتفاق افتاد؟

انقلاب فرانسه چه بود؟

انقلاب فرانسه دوره تحولات اجتماعی بزرگی بود که در سال 1787 آغاز شد و در سال 1799 پایان یافت. این انقلاب به دنبال تغییر کامل رابطه بین حاکمان و کسانی بود که بر آنها حکومت می کردند و ماهیت قدرت سیاسی را دوباره تعریف می کرد. در روندی رفت و برگشت بین نیروهای انقلابی و ارتجاعی پیش رفت.

چرا انقلاب فرانسه اتفاق افتاد؟

دلایل زیادی وجود داشت. بورژوازی – بازرگانان، تولیدکنندگان، متخصصان – قدرت مالی به دست آورده بودند اما از قدرت سیاسی کنار گذاشته شده بودند. آنهایی که از نظر اجتماعی زیر دست آنها بودند، حقوق بسیار کمی داشتند و بیشتر آنها نیز به طور فزاینده ای فقیر می شدند. سلطنت دیگر به عنوان دستور الهی تلقی نمی شد . 

هنگامی که پادشاه به دنبال افزایش بار مالیاتی بر فقرا و گسترش آن به طبقاتی بود که قبلاً معاف بودند، انقلاب کاملاً اجتناب ناپذیر شد.

چرا انقلاب فرانسه منجر به جنگ با ملل دیگر شد؟

لویی شانزدهم پادشاه فرانسه تسلیم ایده قانون اساسی جدید و حاکمیت مردم شد، اما در عین حال نمایندگانی را نزد حاکمان کشورهای همسایه فرستاد تا از آنها برای بازگرداندن قدرت خود کمک بخواهند. بسیاری از انقلابیون، به ویژه ژیروندین ها، معتقد بودند که انقلاب برای موفقیت باید در سراسر اروپا گسترش یابد. ارتش اتریش-پروس به فرانسه حمله کرد و نیروهای انقلابی فرانسه به بیرون رانده شدند.

انقلاب فرانسه چگونه به موفقیت رسید؟

از برخی جهات، انقلاب فرانسه موفق نشد. اما ایده‌های دموکراسی نمایندگی و حقوق اولیه مالکیت جا افتاد و بذر انقلاب‌های بعدی 1830 و 1848 را کاشت . 

انقلاب فرانسه در دهه 1700 یک رویداد مهم در تاریخ مدرن اروپا بود. این دوره تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ریشه ای بود که با

صعود ناپلئون بناپارت به پایان رسید. تحول اجتماعی بزرگ در طول انقلاب فرانسه از 1789-1799 یک رویداد مهم در تاریخ مدرن جهان است. علل زیادی برای انقلاب وجود داشته است که منجر به سقوط سلطنت و تأسیس کنسولگری فرانسه در فرانسه شد. 

هنگامی که در مورد انقلاب فرانسه یاد می گیریم، اطلاعات زیادی در مورد انقلاب فرانسه خواهیم یافت که در نهایت باعث می شود تا چرایی و چگونگی انقلاب فرانسه را درک کنیم. تأثیرات بعدی انقلاب فرانسه حدود 10 سال پس از انقلاب فرانسه ادامه نداشت، اما هنوز هم بر هر دموکراسی امروزی تأثیر می گذارد. در این مقاله دانش آموزان با تاریخچه، علل و نتایج انقلاب فرانسه آشنا می شوند. ما یادداشت های خود را با خلاصه ای کوتاه از انقلاب فرانسه پایان می دهیم و فصل خود را به پایان می رسانیم.

انقلاب فرانسه

در اوایل صبح سال 1789، شهر پاریس در وضعیت هشدار قرار داشت. شایعاتی پخش شد که پادشاه به روی مردم آتش گشود. مردم شروع به تجمع کردند و شروع به تخریب تعدادی از ساختمان های دولتی در جستجوی سلاح کردند. افسر فرمانده باستیل در نبرد مسلحانه کشته شد و اسرا آزاد شدند. مردم باستیل را به عنوان قدرت استبدادی پادشاه تحقیر می کردند. مردم نیز به گرانی نان که یک نان اصلی بود معترض بودند. مجموعه جدیدی از وقایع آغاز شد که منجر به اعدام پادشاه در فرانسه شد.

جامعه فرانسوی در اواخر قرن هجدهم

در سال 1774 لویی شانزدهم تاج و تخت فرانسه را به دست گرفت. خزانه فرانسه به دلیل جنگ خالی بود. فرانسه، تحت فرمان لویی چهاردهم، به سیزده مستعمره آمریکا برای کسب استقلال از بریتانیا کمک کرد. مالیات ها به منظور تامین هزینه های روزانه مانند نگهداری ارتش، دادگاه، اداره ادارات دولتی یا دانشگاه ها افزایش می یافت.

فرانسه در قرن 18 به سه املاک تقسیم شد. سیستم فئودالی بخشی از املاک جامعه بود که قدمت آن به دوران قرون وسطی باز می‌گردد. نود درصد جمعیت تحت سلطه دهقانان بودند، اما تنها درصد کمی از آنها صاحب زمینی بودند که کشاورزی می کردند. شصت درصد متعلق به اشراف، کلیسا و سایر اعضای ثروتمندتر طبقه سوم بودند. از بدو تولد، روحانیون و اشراف، اعضای دو ملک اول، از امتیازات خاصی برخوردار بودند. این گروه ها از پرداخت مالیات محروم بودند و از امتیازات فئودالی برخوردار بودند. دولت سوم مالیات هایی را به دولت پرداخت می کرد که شامل مالیات مستقیم به نام taille و لیستی از مالیات غیرمستقیم بر کالاهای روزمره مانند نمک یا تنباکو بود.

مبارزه برای بقا

افزایش جمعیت قبلاً منجر به افزایش سریع تقاضا برای غلات غذایی شده بود. تولید غلات واقعاً نمی‌توانست با تقاضاهایی که منجر به افزایش سریع قیمت نان شد، پاسخ دهد. به دلیل دستمزدهای پایینی که به کارگران پرداخت می شد، شکاف بین فقیر و غنی افزایش یافت. وقتی خشکسالی یا تگرگ محصول را کاهش داد، اوضاع بدتر شد.

طبقه متوسط ​​رو به رشد پایان دادن به امتیازات را متصور است

دهقانان به آرامی شروع به شرکت در شورش علیه مالیات و کمبود مواد غذایی کردند. طبقه سوم اکنون رونق یافته بود و به آموزش با کیفیت و ایده های تازه دسترسی داشت. گروه‌های جدیدی از مردم در قرن هجدهم ظهور کردند که طبقه متوسط ​​نامیده می‌شدند که از طریق گسترش تجارت خارجی و تولید منسوجات پشمی و ابریشمی به ثروت رسیدند که یا صادر می‌شد یا توسط افراد ثروتمند جامعه خریداری می‌شد. طبقه سوم افراد حرفه ای مانند وکلا یا افسران اداری بودند. موقعیت اجتماعی یک فرد اکنون به شایستگی آنها بستگی داشت.

این گروه ها آموزش دیده بودند و معتقد بودند که با تولد، هیچ گروهی در جامعه نباید دارای امتیاز باشد. بلکه جایگاه اجتماعی انسان باید بر شایستگی او تکیه کند. نظام حکومتی جدیدی در این دوران توسط روسو بر اساس قرارداد اجتماعی بین مردم و نمایندگان آنها پیشنهاد شد.

به همین ترتیب، مونتسکیو نیز تقسیم قدرت در داخل دولت را بین قوه مقننه، مجریه و قضائیه پیشنهاد کرد. این مدل از حکومت در ایالات متحده امروزی به اجرا گذاشته شده است. از سوی دیگر، پادشاه لوئیس شانزدهم قصد داشت مالیات های اضافی را برای جبران هزینه ها در این دوران پرتلاطم وضع کند.

وقوع انقلاب

در اواخر دهه 1700، پادشاه قدرتی برای وضع مالیات نداشت. برای ارائه پیشنهادات برای مالیات های جدید، باید جلسه ای از شرکت های عمومی تشکیل می شد. پادشاه لوئیس شانزدهم، در 5 مه 1789، مجمع را برای تصویب یک سری مالیات جدید فراخواند. رهبران املاک اول و دوم حضور داشتند و ملک سوم توسط اعضای ثروتمند و تحصیلکرده خود نمایندگی می کردند. طبق قانون، هر دارایی یک رای داشت. اما رهبران بخش سوم شروع به درخواست کردند که هر عضو یک رای داشته باشد. این درخواست رد شد که منجر به خروج اعضای دولت سوم در اعتراض شد . آنها متعهد شدند که تا زمانی که قانون اساسی برای فرانسه تنظیم نشود که اختیارات پادشاه را محدود می کند، متفرق نشوند.

در زمستان های شدید، قیمت نان افزایش می یافت و مردم مجبور بودند ساعت ها در صف های طولانی سپری کنند. شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه اربابان عمارت گروه‌هایی از مردان را استخدام کردند تا محصولات رسیده را از بین ببرند. کشاورزان از ترس شروع به غارت غلات ذخیره شده کردند و اوراقی را که حاوی حساب های مربوط به حقوق مالکیت بود به آتش کشیدند. اشراف از خانه های خود فرار کردند. لویی شانزدهم مجلس ملی را به رسمیت شناخت و سرانجام پذیرفت که از این پس اختیارات او توسط قانون اساسی محدود می شود. در 4 اوت 1789، مجمع فرمانی را تصویب کرد که نظام فئودالی مالیات و عوارض را لغو کرد. دهک ها لغو شد و زمین های متعلق به کلیسا مصادره شد.

فرانسه به یک سلطنت مشروطه تبدیل می شود

مجلس ملی پیش نویس قانون اساسی را در سال 1791 به پایان رساند و هدف اصلی آن محدود کردن اختیارات پادشاه بود. این اختیارات اکنون تقسیم و بین نهادهای مختلف – قوه مقننه، مجریه و قضائیه توزیع خواهد شد. فرانسه به یک سلطنت مشروطه تبدیل شده بود. مردم به گروهی از نامزدها رأی دادند که به نوبه خود مجلس را انتخاب کردند، اما متأسفانه هر فردی حق رأی نداشت. مردان بالای 25 سال که مالیاتی معادل حداقل 3 روز حقوق پرداخت می کردند، مجاز به رأی دادن بودند. قانون اساسی فرانسه با اعلامیه حقوق بشر و شهروند آغاز شد.

فرانسه سلطنت را لغو کرد و به جمهوری تبدیل شد

در آوریل 1792، مجلس ملی تصمیم به جنگ با پروس و اتریش گرفت. مارسی در آن زمان به سرود ملی فرانسه تبدیل شده بود. در حالی که مردان در جنگ بودند، زنان از خانواده خود مراقبت می کردند. بخش بزرگی از جامعه خواستار تداوم انقلاب شدند، زیرا قانون اساسی 1791 حقوق سیاسی را تنها به اقشار ثروتمند جامعه اعطا کرد. باشگاه های سیاسی تاسیس شد و ژاکوبینز موفق ترین باشگاه در میان آنها شد.

اعضای ژاکوبین شروع به پوشیدن شلوارهای راه راه بلند کردند که شبیه به شلوارهایی بود که کارگران بارانداز می پوشیدند. این ژاکوبن‌ها به sans-culottes ملقب بودند که به معنای واقعی کلمه به «کسانی که زانو شلوار ندارند» ترجمه شده است. در 10 آگوست 1792، ژاکوبن ها کاخ تویلری را به رگبار بستند و شاه را برای چند ساعت گروگان گرفتند. انتخابات برگزار شد و سرانجام به همه مردان 21 ساله و بالاتر حق رای داده شد. در 21 سپتامبر 1792، سلطنت غیرقانونی اعلام شد و فرانسه به عنوان جمهوری اعلام شد. لویی شانزدهم توسط دادگاه به اتهام خیانت اعدام شد.

سلطنت ترور

دوره 1793 تا 1794 را دوره حکومت وحشت نامیده اند. افرادی که روبسپیر آنها را دشمن جمهوری می دانست، بازداشت، زندانی و سپس توسط یک کمیسیون انقلابی محاکمه شدند. اگر مجرم شناخته می شدند، گیوتین می شدند. قوانینی برای تعیین حداکثر سقف قیمت ها و دستمزدها وضع شد. گوشت و نان از قبل جیره بندی شده بود. استفاده از آرد سفید گران قیمت ممنوع بود. برابری از طریق انواع بیان و نشانی اعمال می شد. همه مردان و زنان به عنوان Citoyen و Citoyenne خطاب شدند.

دایرکتوری قوانین فرانسه

سقوط دولت ژاکوبین باعث شد طبقات متوسط ​​ثروتمندتر به قدرت برسند. طبق قانون اساسی جدید، بخش‌های غیرمجاز جامعه قبلاً از رای دادن خودداری کرده بودند. برای انتخاب دو شورای قانونگذاری تأسیس شد. هیأت مدیره متشکل از پنج مقام از طرف دولت منصوب شد. ناآرامی های سیاسی راه را برای حاکم جدید فرانسه، ناپلئون بناپارت، یک دیکتاتور نظامی هموار کرد.

آیا زنان انقلاب کردند؟

اطلاعات مربوط به انقلاب فرانسه به ما می گوید که از همان ابتدا، زنان در انقلاب مشارکت فعال داشته اند که تغییرات چشمگیری را در فرانسه به همراه داشته است. زنان طبقه سوم مجبور بودند برای امرار معاش کار کنند و هیچ دسترسی به تحصیل و آموزش شغلی نداشتند. دختران اشراف طبقه سوم اجازه داشتند در صومعه به مدرسه بروند. زنان شاغل حتی مجبور بودند از خانواده مراقبت کنند. دستمزد آنها کمتر از همتایان مردشان بود.

زنان همچنین باشگاه ها و روزنامه های سیاسی خود را راه اندازی کردند. انجمن زنان انقلابی و جمهوری‌خواه یکی از کانون‌های زنانه در کشور بود. آنها خواستار حقوق سیاسی برابر با مردان، حق رای و داشتن مناصب دولتی بودند. دولت مترقی قوانینی را برای بهبود شرایط زنان ارائه کرد. مدرسه اجباری شده بود، طلاق قانونی شده بود و کسب و کارهای کوچک می توانستند توسط زنان اداره شوند. در دوران حکومت وحشت، دولت باشگاه های زنان را تعطیل کرد و فعالیت های سیاسی آنها را محدود کرد. پس از کشمکش های فراوان، زنان در سال 1946 در فرانسه حق رای گرفتند.

الغای برده داری

انقلابی ترین اصلاحات اجتماعی رژیم ژاکوبن لغو برده داری در مستعمرات فرانسه بود. تجارت برده در قرن هفدهم آغاز شد، جایی که بردگان از سران محلی آورده شدند، مارک و زنجیر شدند و در کشتی‌ها برای سفری 3 ماهه از اقیانوس اطلس تا دریای کارائیب بسته شدند. برده داری تقاضاهای روزافزون کشورهای اروپایی برای شکر، قهوه و نیل را برآورده کرد.

در طول قرن 18، برده داری در فرانسه به سختی محکوم شد. در سال 1794، کنوانسیون آزادی تمام بردگان در دارایی های فرانسه در خارج از کشور را قانونی کرد. پس از ده سال، ناپلئون دوباره برده داری را معرفی کرد که بعداً در سال 1848 در مستعمرات فرانسه لغو شد.

انقلاب و زندگی روزمره 

فرانسه در سال 1789 شاهد تغییراتی در زندگی مردان، زنان و کودکان بود. لغو سانسور در تابستان 1789 اتفاق افتاد. اعلامیه حقوق بشر و شهروند آزادی بیان و بیان را به عنوان یک حق طبیعی تأیید کرده بود. آزادی مطبوعات به این معناست که می توان مخالفت با اقدامات را ابراز کرد. این حقوق افراد همه مربوط به انقلاب فرانسه و انگیزه های آن است.

نتیجه

این خلاصه ای از انقلاب فرانسه است که به ما بینشی از پیامدهای انقلاب فرانسه می دهد. ناپلئون بناپارت در سال 1804 تاجگذاری خود را به عنوان امپراتور فرانسه برگزید و قوانین متعددی مانند حمایت از مالکیت خصوصی و سیستم یکنواخت اوزان و معیارهای ارائه شده توسط سیستم اعشاری را وضع کرد. ناپلئون در سال 1815 توسط واترلو شکست خورد. ایده های آزادی و حقوق دموکراتیک مهمترین دستاورد انقلاب فرانسه بود. مردم مستعمره، ایده آزادی را برای ایجاد یک دولت-ملت مستقل بازتعریف کرده اند.

حقایق جالب

باستیل از آنجایی که مواد منفجره نداشتند، با دست تخریب شده بود. برای بیش از دو قرن پس از آغاز انقلاب فرانسه، گیوتین همچنان یک روش اعدام قانونی در فرانسه باقی ماند.